فهم دقیق کلمات

بخون و لذت ببر

فهم دقیق کلمات

بخون و لذت ببر

زندگی ما با کلمات در آمیخته و بسیاری از مشکلات زندگی ما از فهم غیر دقیق کلمات صورت می گیرد در این محل نیت داریم تا کلمات مهم پیرامون مان را تبیینی دقیق کنیم.

آخرین مطالب

دین

يكشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۲، ۰۵:۳۴ ب.ظ

از مردم وقتی از اسلام می پرسیم اولین کلمه ای که به ذهن شان می رسد "دین" است و در توضیح اینکه دین چیست یا نمی دانند و می گویند خوب دین دین است یا می گویند نوعی عقیده است یا اگر با علما رفت و آمد داشته باشند می گویند برنامه زندگی است.

خوب واقعا دین چیست؟

معنای دین را اگر بخواهیم در یک جمله بگوییم می شود: سلسله دستورات و قوانین معین با راستای واحد (یا در یک کلمه برنامه واحد) که اشخاصی بر خود لازم می دانند آن را اجرا کنند.

این معنا دو قسمت دارد:

1- سلسله دستورات و قوانین معین با راستای واحد که به آن شرع می گویند (و در آینده از آن بحث خواهیم کرد)

2- اشخاص بر خود اجرای آن را لازم  می دانند که به آن تعبد می گویند (این را هم در آینده بحث خواهیم کرد)

اگر کمی درباره کلمه دین بگوییم علت انتخاب این کلمه توسط خداوند متعال برای این معنا مشخص می شود

عرب هرگاه کسی کاری برایش انجام می دهد یا چیزی را به او می دهد حس درونی جبران کردن که در همه انسانها هم هست را در خود اینگونه توضیح می دهد که خود را "مدیون" می داند و عوضی را که باید بدهد "دِین" می نامد.

دین نتیجه دِین داشتن است.

یعنی افرادی هستند که دِینی بر گردن خود می دانند و می خواهند عوضی در برابر آن بدهند و در این مورد در برابر تمام نعمت هایی که خداوند متعال به آنها داده می گویند هرچه بگویی من انجام می دهم.

یعنی تبعیت از فرامین الهی در برابر نعمت حیات و سلامتی و همه امکاناتی که به ما داده شده است.

نکته: علت دستورات و قوانین غیر از این است که مدیون می خواهد آنها را اجابت کند در این مورد ما به خداوند متعال رجوع کرده ایم و ایشان همچون پدری دلسوز به ما می گویند پسرم اگر می خواهی جبران کنی بزرگ شو برای خودت کسی شو ، دل به این اسباب بازی هایی که بهت دادم خوش نکن بزرگ شو. حتی راه بزرگ شدن را هم گفته این می شود دین الهی.

 

در تکمیل شناخت از کلمه دین چند موضوع را مطرح می کنیم:

 

1- معنای دین معنای گسترده ای است

باید متذکر شویم که قانون دولت ها هم وارد در معنی دین است قرآن هم در سوره یوسف ( آیه76 :{... ما کانَ لِیَأْخُذَ أَخاهُ فی‏ دینِ‏ الْمَلِکِ ... } ) آنجا که حضرت یوسف سلام الله علیه می خواستند برادر خود را در مصر نگه دارند می فرمایند در دین ملک مصر ایشان نمی توانست این کار را انجام دهد برای همین گفتند به دین خودتان مجازات را مشخص کنیم همچنین در سوره کافرون آیه آخر می فرمایند: {لَکُمْ دینُکُمْ وَ لِیَ دین‏} و از روش کفار با کلمه دین استفاده می کنند.

هر مکتب فکری را نمی توان دین نامید مثلا اگزیستنس ها را نمی توان دین نامید یا طرفداران فلاسفه دین جدیدی را تبعیت نمی کنند. اگر بخواهیم دین های این زمانی را معرفی کنیم یکی "قوانین ملت" هاست، یکی دیگر "غرب با جزئیاتش" این یک دین است مردم ظواهر آن را بر خود واجب می دانند مد را، استفاده بیش از حد امکانات را واجب می دانند دیگری که الان نابود شده ولی در همین نزدیکی ها قدرت داشت "مارکسیست" بود مارکسیست لنینی نه مارکسیست مارکس؛ آنچه در جماهیر شوروی بود دین بود .این "شیطان پرستی" ها دین های این زمانی اند ولی عرفان های شرقی و آمریکای جنوبی ها که مشهور شده اند دین نیستند یک نوع عقیده هستند.

2- دینداری متفاوت (اسلام و ایمان)

دلایل زیادی برای لازم الاجرا دانستن دستورات از طرف اشخاص وجود دارد که این دلایل عامل تقسیم افراد شده است مثلا فرق اسلام آوردن و ایمان آوردن در همین است اسلام آوردن با گفتن اینکه «من قبول دارم این دستورات را» حاصل می شود ولی در ایمان باید قبول داشتن دین را از قلبتان بگویید برای همین است که مسلمان فقط ظاهری که مردم می بیند را رعایت کند کافی است و در خفا که ناظری از مردم نیست الزامی نمی بیند که به آن دستورات پای بند باشد چون به مردم یا حکومت گفته که من دستورات را انجام می دهم و کسی از آنها نیست ولی مومن نه قبول کردن اش را به خود خداوند متعال گفته و او را در همه جا ناظر بر خود می داند و پس در خفا هم خود را ملزم می داند.

3- قاعده شکر منعم

در کتاب های عقاید جبران دریافت نعمت یا شکرگزاری را از صفات درونی انسان ها می داند که به آن "قاعده شکر منعم" می گویند. با توجه به این قاعده و این نکته که حیات و همه دارایی های ما در دنیا نعمتی از طرف خداوند منعم (نعمت دهنده اصلی) عالم است  پس شکر خداوند متعال امری پذیرفته از طرف همه انسانهاست و تفاوت ها فقط در شناخت این منعم است حتی بت پرست ها خداوند منعم را می پرستند ولی به آنها گفته شده شما اگر به این سنگ که نماد منعم هست تعظیم کنی و قربانی بدهی برایش، او راضی و خوشنود می شود و آنها هم از سر جهل منعم اصلی دل به این سراب ها داده اند. (شما نیز لحظه ای به خود بنگرید آیا شکر منعم واقعا صفت درونی شما نیست)

4- زمان پایان دین

در زبان عربی یکی از راه هایی که نشان دهند چیزی برای آنها شناخته شده است این است که اول آن کلمه را "ال" می آورند مثلا وقتی می گویند الدین یعنی دین مورد نظر که در قرآن یعنی دین اسلام. در مورد بحث شروع و پایان دین باید نکته ای را بگوییم که این بحث بحثی تاریخی نخواهد بود بلکه هر انسان از روزی که توان شکرگزاری دارد دین برای او آغاز می شود و وقتی که مُرد دین برای او پایان می پذیرد اما اگر بخواهیم حرکت کلی انسان را در نظر بگیریم دین از زمان هبوط حضرت آدم علیه السلام به زمین آغاز و تا قیام یوم الدین ادامه خواهد بود معصومین علیهم السلام در توضیح الدین در آیه {مالک یوم الدین} فرموده اند یعنی روز حساب. یوم الدین همان روز پایان دین است روزی که دیگر نمی توان شکرگزاری کرد و به سبب اش رشد کرد؛ «الدین» یا «اسلام» دینی است برای دنیا، در عرب بنا به بحث اشتقاق می گویند کلماتی که سه حرف اصلی اشان یکسان و فقط جای حروف شان فرق می کند معنایی مرتبط دارند دِین و دنیا به هم مربوط اند دین برای اهل دنیا است و در قیامت و روز حساب پرونده دین بسته خواهد شد.

5- لا اکراه فی الدین

الدین یعنی دین اسلام کسی را مجبور نخواهد کرد تا او را بپذیرد در تاریخ، نه در زندگی حضرت رسول صل الله علیه و نه در زندگی خلفای بعد از ایشان، سابقه ای از اجبار برای پذیرش دین وجود ندارد. حتی تعیین جزیه به عنوان مالیات برای کسانی که مسلمان نیستند ولی تحت حمایت حکومت اسلام هستند خود دلیلی بر این مطلب است که اسلام با جبر و اکراه نمی خواهد رشد کند و این حقیقت در فتح ایران و روم در اوایل ظهور اسلام در متون تاریخی ثبت است.

- در جمع بحث ارتداد با نبود اکراه باید گفت که وقتی شما دینی را انتخاب می کنید، نظام پاداش و مجازات آن را نیز پذیرفته اید دین اسلام برای اینکه جلو سوء استفاده دشمنان خود را از آزاد بودن پذیرش دین خود بگیرد کسانی را که ادعای مسلمانی می کنند بعد می گویند نه، ما این دین را ضعیف یافتیم و حالا دین دیگری داریم و به تبلیغ این کار می پردازند و می خواهند آن دو روز مسلمانی شان را بر سر دین بزنند. اسلام برای این اشخاص حکم شدیدترین مجازات را داده است تا کسی از این راه نتواند سوء استفاده کند.

- نکته دیگر درباره کسانی است که تحت اجبار محیطی اسلام را پذیرفته اند مثلا آنها که تجارت شان یا اقتدارشان با کافر بودن تحت حکومت اسلام به خطر می افتد و ابراز اسلام می کنند به آنها باید گفت دین اسلام این دستورات را برای رشد شما داده و با این سبک اسلام آوردن که اکراه در آن است رشد واقعی که اسلام نسیب شما نخواهد شد.

- اما زیبایی این آیه با ادامه آن مشخص می شود {... قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ ... } همان صحبتی که در قبل گفتیم خداوند متعال همچون پدری دلسوز می گوید من از شما چیزی نمی خواهم  و فقط از شما می خواهم رشد کنید و بزرگ شوید حتی دینی برایتان می آورم تا به وسیله آن به رشد برسید اما شرط این رشد قبول بدون اکراه است وگرنه هیچ وقت قدرت رشد را نخواهید یافت.

6- هل الدین الا الحب

این حدیث به صورتی واضح بیان می کند که «الدین» چیزی به غیر از محبت خداوند متعال نسبت به دوستدارانش نیست و این دستورات از سر محبت پدرانه رب حبیب برای رشد بندگانش تعیین و تبیین شده است.

7- ان الدین عند الله الاسلام

اولین چیزی که از این آیه استخراج می شود این است که دین نزد الله یکی بیش نیست و آن اسلام است و اگر کسی دیگر ادعا کرد که برنامه دیگری دارد که آن هم از طرف الله آورده شده صحیح نیست.

- برای رفع مشکل ادیان ما قبل مثل مسیحیت و یهود,آورده اند که آن ادیان هم اسلام بوده اند اما قسمتی از قوانین اسلام برای آنها بوده است نه تمام آنها و دین حضرت ختمی مرتبت کامل ترین بروز دین اسلام است نه اینکه دین اسلام بعد از نبوت ایشان به وجود آمده است.

- در تبیین این حرف  اگر معنای اسلام را بدانیم راه گشاست اسلام در لغت به معنای "بی نقص کردن" است و ترجمه روان آیه می شود { بی شک "راه جبران نعمت ها"ی شناخته شده نزد الله چیزی جز بی نقص کردن نیست } و با این تعبیر هر کس انسان را به سمت کمال واقعی اش راهنمایی کند پیرو دین اسلام است.

- قرآن در آیه 67 سوره آل عمران حضرت ابراهیم را مسلم می نامد تا تاییدی بر معنای گسترده دین اسلام که همه انبیا و تعلیمات آنها را در بر می گیرد باشد.

8- الیوم اکملت لکم دینکم

{آیه 3 سوره مائده :الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ‏ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‏ وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دینا}

پایان بخش تبیین معنای دین چند نکته از آیه فوق را قرار دادیم؛

- ارتباط معنای دین و نعمت در این آیه کاملا محسوس است و معنایی که در بالا آمد که دین، دِین ما در برابر نعمت هاست و با دادن بزرگترین نعمت این دِین بزرگترین حالت خود و کمال خود را می یابد.

- در ترجمه این آیه معنای اشتباهی را آورده اند که خداوند نعمت خود را تمام کرد این چگونه می تواند صحیح باشد با این که بعد از این آیه ما هنوز زنده ایم و از نعمات الهی استفاده می کنیم پس چگونه می توان گفت نعمت الهی تمام شده است؛ در جواب باید گفت اگر بزرگترین نعمت را به کسی بدهیم بعد از آن هر چه را به او بدهیم دیگر به چشم نمی آید. واضح تر باید بگوییم تنها راه اتمام نعمت دادن بزرگترین نعمت است که در مذهب شیعه در بیان این حدیث تعیین ولایت ائمه معصومین که شروع آن با امامت امیرالمومنین علیعلیه السلام بوده بزرگترین نعمت از طرف الله گفته شده است که با آن دین به کمال خود را یافته است. نعمتی که بعد از آن نعمت های دیگر به چشم نمی آیند.

- رضایت الله تبارک تعالی برای اینکه اسلام را راه رشد و هدایت مردمان بداند با اتفاق مهمی که به سبب آن اتمام نعمت و اکمال دین حاصل شده است و نمی توان گفت که با اعلان آخرین دستور و پایان دستورات دین , خداوند راضی شده است و این دستور دستور ساده ای مانند اعمال حج بوده است.

 

 

  • میثم تمار

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی